تضاد سنت و مدرنیته معضل خانواده های ایرانی
جامعه ایران با تعریف جدیدی از خانواده روبرو شده که نظیر آن را در هیچ کشور دیگری نمی توان یافت.
اتفاقاتی که طی سالهای اخیر در داخل کشور و در سطح بینالمللی رخ داده است موجب شده تا یک تعریف جدید ازخانواده ارائه شود. این تعاریف در حالی متحول شده که جامعه اسلامی ایرانی ما تعاریف و قوانین خاص خود را دارد با این وجود تحولات رخ داده در حوزه اطلاعات و ارتباطات خانواده را تحت تاثیر قرار داده است. از طرفی وقوع انقلاب اسلامی و اعتمادی که مردم و جامعه به نهادهای حاکمیتی داشتند سبب شد که بخشی از وظایف خانوادهها به نهادهای حاکمیتی واگذار شود به گونهای که قسمتی از وظیفه تربیت، آموزشهای دینی و پر کردن اوقات فراغت بر عهده نهادهای حکومتی گذاشته شد و سهم خانوادهها در این میان کمتر شد.
وجود این زمینهها موجب شد تا جامعه ایران با تعریف جدیدی از خانواده روبرو شود که نظیر آن را در هیچ کشور دیگری نمیتوان یافت همچنانکه ارتباطات بین زن و مرد دچار تحول شده است. دورانی که نیاز اقتصادی، پیوند عاطفی شدید و نیاز امنیتی زن را به مرد وابسته کرده بود سپری شده است. ایمن شدن شهرها موجب شده که نیاز امنیتی زنان به مردان کمتر شود زیرا روزگاری زنان به دلیل آشوبها و راهزنیها نیازمند حمایت مردان بودند اما در حال حاضر این نیاز کمرنگ شده و دیگر زنان در این حوزه به مردان وابسته نیستند. از طرف دیگر رشد اقتصادی زنان و تمکن مالی موجب شده تا زنان کمتر به مردان وابسته باشند. از نظر عاطفی نیز روابط بین همکاران و دورههای دوستانه موجب شده تا از شدت وابستگی و علاقه انحصاری زنان به مردان کاسته شود. به همین دلیل میتوان گفت که تعریف جدید خانواده ایرانی با هیچ معیاری همخوانی ندارد. البته باید این مسئله را در نظر گرفت که در سالهای بعد از انقلاب، آگاهی زنان نسبت به حقوق خودشان افزایش یافته اما پایبندی نسبت به اصول اخلاقی کاهش یافته است.
مهمترین مسئله توجه به اخلاق در کنار حقوق است. هر جایی که حق و تکلیفی تعیین میشود مبحث اخلاقی هم مورد توجه قرار میگیرد به گونهای که اسلام در کنار حق قصاص، افراد را به گذشت توصیه میکند. به عبارت بهتر نمیتوان حقوق را بدون در نظر گرفتن اخلاق مورد توجه قرار داد. به همین دلیل در اسلام ضمن تبیین دقیق تکالیف مباحث اخلاقی به صورت جزیی مورد توجه قرار گرفته است. مادامی که اخلاق مورد توجه قرار بگیرد میتوان به دوام و استحکام خانوادهها امیدوار بود اما در غیر این صورت تنش در میان زوجین افزایش مییابد. به موازات حاکم شدن روابط خشک و آمرانه در خانواده آرامش، مودت و رحمت به عنوان سه رکن اصلی زوجیت از میان خانوادهها رخت خواهد بست.
اگر این سه اصل محقق شود خانواده رحمانی مورد نظر اسلام محقق میشود. اما متاسفانه این اصول در بین نسل جوان ما جایگاهی ندارد. به موازات آگاهی زنان نسبت به حقوقشان، اخلاق از سوی مردان رعایت نمیشود. به همین دلیل سن ازدواج و آمار طلاق به موازات هم رشد افزایشی را تجربه کردند. فارغ از این مردان بعد از مدتی مدل سنتی مدیریت خانواده را دنبال خواهند کرد و این موضوع در تضاد با مدل جدید خانواده قرار میگیرد و به همین دلیل ناهنجاریها در درون خانواده افزایش مییابد. در چنین مدلی مردان آمادگی لازم را برای پذیرش حقوق زنان ندارند، هرچند امکان دارد که در ابتدای ازدواج همراهی لازم را کرده باشند اما بعد از مدتی به خویشتن خود بر میگردند و با زنان مخالفت میکنند.
یادداشت اختصاصی زهرا شجاعی برای سایت جماران
تضاد سنت و مدرنیته معضل خانواده های ایرانی
جامعه ایران با تعریف جدیدی از خانواده روبرو شده که نظیر آن را در هیچ کشور دیگری نمی توان یافت.
اتفاقاتی که طی سالهای اخیر در داخل کشور و در سطح بینالمللی رخ داده است موجب شده تا یک تعریف جدید ازخانواده ارائه شود. این تعاریف در حالی متحول شده که جامعه اسلامی ایرانی ما تعاریف و قوانین خاص خود را دارد با این وجود تحولات رخ داده در حوزه اطلاعات و ارتباطات خانواده را تحت تاثیر قرار داده است. از طرفی وقوع انقلاب اسلامی و اعتمادی که مردم و جامعه به نهادهای حاکمیتی داشتند سبب شد که بخشی از وظایف خانوادهها به نهادهای حاکمیتی واگذار شود به گونهای که قسمتی از وظیفه تربیت، آموزشهای دینی و پر کردن اوقات فراغت بر عهده نهادهای حکومتی گذاشته شد و سهم خانوادهها در این میان کمتر شد.
وجود این زمینهها موجب شد تا جامعه ایران با تعریف جدیدی از خانواده روبرو شود که نظیر آن را در هیچ کشور دیگری نمیتوان یافت همچنانکه ارتباطات بین زن و مرد دچار تحول شده است. دورانی که نیاز اقتصادی، پیوند عاطفی شدید و نیاز امنیتی زن را به مرد وابسته کرده بود سپری شده است. ایمن شدن شهرها موجب شده که نیاز امنیتی زنان به مردان کمتر شود زیرا روزگاری زنان به دلیل آشوبها و راهزنیها نیازمند حمایت مردان بودند اما در حال حاضر این نیاز کمرنگ شده و دیگر زنان در این حوزه به مردان وابسته نیستند. از طرف دیگر رشد اقتصادی زنان و تمکن مالی موجب شده تا زنان کمتر به مردان وابسته باشند. از نظر عاطفی نیز روابط بین همکاران و دورههای دوستانه موجب شده تا از شدت وابستگی و علاقه انحصاری زنان به مردان کاسته شود. به همین دلیل میتوان گفت که تعریف جدید خانواده ایرانی با هیچ معیاری همخوانی ندارد. البته باید این مسئله را در نظر گرفت که در سالهای بعد از انقلاب، آگاهی زنان نسبت به حقوق خودشان افزایش یافته اما پایبندی نسبت به اصول اخلاقی کاهش یافته است.
مهمترین مسئله توجه به اخلاق در کنار حقوق است. هر جایی که حق و تکلیفی تعیین میشود مبحث اخلاقی هم مورد توجه قرار میگیرد به گونهای که اسلام در کنار حق قصاص، افراد را به گذشت توصیه میکند. به عبارت بهتر نمیتوان حقوق را بدون در نظر گرفتن اخلاق مورد توجه قرار داد. به همین دلیل در اسلام ضمن تبیین دقیق تکالیف مباحث اخلاقی به صورت جزیی مورد توجه قرار گرفته است. مادامی که اخلاق مورد توجه قرار بگیرد میتوان به دوام و استحکام خانوادهها امیدوار بود اما در غیر این صورت تنش در میان زوجین افزایش مییابد. به موازات حاکم شدن روابط خشک و آمرانه در خانواده آرامش، مودت و رحمت به عنوان سه رکن اصلی زوجیت از میان خانوادهها رخت خواهد بست.
اگر این سه اصل محقق شود خانواده رحمانی مورد نظر اسلام محقق میشود. اما متاسفانه این اصول در بین نسل جوان ما جایگاهی ندارد. به موازات آگاهی زنان نسبت به حقوقشان، اخلاق از سوی مردان رعایت نمیشود. به همین دلیل سن ازدواج و آمار طلاق به موازات هم رشد افزایشی را تجربه کردند. فارغ از این مردان بعد از مدتی مدل سنتی مدیریت خانواده را دنبال خواهند کرد و این موضوع در تضاد با مدل جدید خانواده قرار میگیرد و به همین دلیل ناهنجاریها در درون خانواده افزایش مییابد. در چنین مدلی مردان آمادگی لازم را برای پذیرش حقوق زنان ندارند، هرچند امکان دارد که در ابتدای ازدواج همراهی لازم را کرده باشند اما بعد از مدتی به خویشتن خود بر میگردند و با زنان مخالفت میکنند.
به نقل از سایت http://www.jamaran.ir/